عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست


صفای هر چمن از روی باغبان پیداست

مرا که خرمن گل در کنار می باید


ازین چه سود که دیوار گلستان پیداست؟

گلی ز غنچه پیکان یار خواهم چید


گشاد کار من از خانه کمان پیداست

به چشم بلبل مستی که عشق سرمه کشید


رخ بهار ز آیینه خزان پیداست

به طرز تازه قسم یاد می کنم صائب


که جای طالب آمل در اصفهان پیداست